تصمیم گیری برای طلاق از جمله مهمترین تصمیمات زندگی است که میتواند پیامدهای چندساله یا مادامالعمر به همراه داشته باشد. متأسفانه در بسیاری موارد، این تصمیم سرنوشتساز با سهلانگاری و بدون ارزیابی موقعیت گرفته میشود، درحالی که خودِ امر طلاق فینفسه یک فرایند است. چنانچه زن و شوهر هردو بر سر این موضوع به توافق برسند و نیز برای طلاق آمادگی داشته باشند، این فرایند سریعتر و راحتتر طی خواهد شد و همچنین از خسارات روحی و حتی مالی که معمولا درنتیجهی طلاقهای پرکشمکش و نامحترمانه بروز میکنند، جلوگیری میشود.
اکثر زوجها وقتی تصمیم به طلاق میگیرند، حتی به ذهنشان هم خطور نمیکند که این اقدام خطیر مستلزم کسب آمادگی است، زیرا به خیال خودشان هرچه زودتر از این منجلاب پراسترس خلاص شوند، به نفعشان است. از این رو، افرادی که زندگی مشترک ناآرامی را تجربه میکنند، معمولا تمایل دارند که در سریعترین زمان ممکن طلاق بگیرند تا بتوانند زندگی جدیدی را شروع کنند. جالبتر اینکه حتی اطرافیانشان نیز از این تصمیم استقبال میکنند. اغلبِ افراد بر این باورند که هرچه قائلهی یک زندگی زخمخورده زودتر ختم شود، آسیبی که به زندگی طرفین وارد شده است، سریعتر التیام خواهد یافت و همه چیز خیلی زود به حالت عادی بازخواهد گشت. اما آگاه باشید که این کار در بسیاری موارد به نتیجهی معکوس میانجامد.
زوجهایی که با شتاب اقدام به طلاق میکنند، فرصت کافی برای ارزیابی احساسات، افکار و گزینههای پیشِرو را ندارند. به همین دلیل در مواجهه با هجوم احساساتِ ناشی از جدایی، پیچیدگیهای قانونی امر طلاق و تصمیمات سرنوشتسازی که باید در این مسیر بگیرند، احساس ناتوانی میکنند. خیلی اوقات، زوجهایی که عجولانه تصمیم به طلاق میگیرند، حتی نمیتوانند بر سر موضوعاتی که با یکدیگر توافق میکنند، پابرجا بمانند و بهدنبال هر توافق موقتی و ناپایدار، فقط مشکلاتشان عوض میشود، اما هیچ مشکلی به راهحل قطعی و پایدار نمیرسد. دقیقا به همین دلیل است که بسیاری از پروندههای طلاق، با اینکه در ابتدا تصور میشد خیلی زود به نتیجه میرسند، سالها در پیچوخمهای قانونی به طول میانجامند.اینکه شما بهعنوان یک زوج برای بهبود زندگی مشترک خود از چه منابعی ( مطالعه کتاب ، شرکت در کلاسها و کارگاه مهارت های زندگی ، مراجعه به مرکز مشاوره ) کمک بگیرید، شما، همسر و فرزندان تان حتماً از مزایای یک ازدواج موفق و شاد بهرهمند خواهید شد.
پسازاینکه تمام تلاشتان را کردید اگر تصمیم به طلاق انتخاب شماست، حداقل میتوانید با آگاهی از اینکه تمام سعی خود را برای نجات ازدواج و حفظ رابطه انجام دادهاید، بعداً از این اقدام خود احساس پشیمانی نمیکنید.
۱. درمورد خودتان دچار شک و تردید شدهاید
طلاق، تردید به خود
وقتی دیگر اولویت شریک زندگیتان نیستید ـ یا بدتر از آن، او برایتان ارزشی قائل نیست ـ کمکم نسبت به ارزش وجودتان دچار شک و تردید میشوید. بنا به گفته ماریا سالیوان، متخصص روابط زناشویی، «وقتی دائما تحقیر شوید یا به افکارتان اهمیتی داده نشود، ممکن است شغل، خانواده و محیطهای دیگر اجتماعیتان تحتتأثیر این احساس منفی قرار گیرد و گمان کنید بیاهمیت و بیارزش هستید. همچنین درمورد تمام تواناییهایی که زمانی به آنها اطمینان داشتهاید دچار شک و تردید شوید.» سالیوان میگوید بدتر از همه زمانی است که شریک زندگیتان گناه هر مشکلی را به گردنتان بیندازد و شما را مقصر اصلی بداند.
وقتی شریک زندگیتان نمیخواهد نگاهی در آینه به خود بیندازد و درک نمیکند در ازدواج باید سازش و مصالحه وجود داشته باشد تا همهچیز خوب پیش برود، علامت این است که او دیگر علاقهای به این رابطه ندارد.
۲. شریک زندگیتان دیگر برای حفظ زندگی تلاش نمیکند
زندگی متأهلی پر از چالش و انواع مشکلات است. بنا بر نظر آلیسا بومن، نویسنده کتاب «پروژهای با نام خوشبختی برای همیشه»، زن و شوهر هر دو برای حل مشکل باید احساس مسئولیت کنند، نه اینکه بار مشکل فقط روی دوش یک نفر باشد. نباید فقط مرد یا زن بهدنبال راهحلی برای برطرفکردن مشکل باشد، زیرا با این روش به جایی نخواهند رسید.
سالیوان هم با این گفته موافق است. بهنظر او: «وقتی همسرتان در برابر مشکلات احساس مسئولیت نکند، طبیعی است که احساس کمبود کنید.» از مسائل و مشکلات بزرگ گرفته تا گفتوگوهای روزمره، زن و شوهر باید با یکدیگر گفتوگو کنند. اگر شریک زندگیتان تمایلی به این کار نداشته باشد، مسلما گفتوگوی مناسبی رخ نمیدهد و مشکلی حل نمیشود و این بهمعنای پایان راه است.
۱. اطمینان حاصل کنید که به لحاظ جانی در خطر نیستید
اگر ترک یک زندگی و یا یک فرد برای شما به لحاظ جانی موجب خطرات گوناگون شده و ریسک بالایی داشته باشد، شما از تصمیمتان برای طلاق صرف نظر میکنید. شما باید از امنیت جانیتان کاملا مطمئن باشید. افراد وابسته و ضعیف نمیتوانند کسی را ترک کنند. ترک فرد غیر قابل پیشبینی و غیر قابل کنترل به لحاظ جانی خطرناک است. برای این که این حس از بین برود باید برنامه ریزی دقیقی برای حفظ جان خود داشته باشید. اگر جانتان در خطر است باید خردمندانه و حساب شده کار کنید.
۲. اعتماد به نفس داشته باشید
اگر از جنبه روانشناسانه احساس ترس کنید و اعتماد به نفس نداشته باشید نیز اقدام به طلاق گرفتن نخواهید کرد. بسیاری از تحقیقات در روانشناسی نشان میدهد چنین نگرانیهایی از ترس از پشیمانی، حس انزوای اجتماعی، شرم و عدم توانایی در ایجاد رابطه جدید نشأت میگیرد. به این جملات فکر کنید: من نمیتوانم شریک جدیدی برای زندگیام پیدا کنم، من پر از اشکالم، من برای کسی آنقدر خوب نیستم. اینها تنها چند مثال از حرفهایی است که با آنها خودمان را خفه میکنیم و در زندان رنج خودمان را نگه میداریم. به کمک دوستان، خانواده و یا یک روانشناس خوب به بهترین دوست خود تبدیل شوید و در زمان لازم تصمیم صحیح را اتخاذ کنید.
تصمیم گیری برای طلاق
۳. ارزشهای خودتان را معین کنید
همه ما استانداردهایی داریم که اگر از آنها تخطی شود، احساس محدودیت میکنیم. عشق به قول معروف چشمان بسیاری از جوانان را کور میکند و باعث میشود از ارزشهایشان چشم بپوشند. لیستی از ارزشهای خود تهیه کرده و آنان را رتبه بندی کنید. به عنوان مثال با خود فکر کنید مهربانی، احترام، بخشش، مراقبتهای مشترک، تأثیرات متقابل، روابط جنسی و محبت چقدر برای شما ارزشمند هستند. عشق ورزیدن در واقع مراقبت، پذیرش، توجه و درک متقابل است اما ممکن است برای هرکسی این مولفهها متفاوت باشد. عشق برای شما چه معنایی دارد؟ با این مولفهها کلنجار بروید و همه آنها را بر اساس دسته بندی خودتان لیست کنید.
۴. عشق را از نیاز جدا کنید
ما ممکن است کسی را دوست داشته باشیم اما نتوانیم از طریق او به خواستههایمان برسیم. مهم است که شما نیازهای خودرا شناسایی کنید و بررسی کنید که آیا این نیازها توسط فرد مقابل قابل رفع هستند یا خیر. همه ما انسانها نیازهایی داریم که در حال حاضر قابل پاسخگویی نیستند و یا باید خودمان به دنبال حل آنها برویم و از رو، نباید از کسی توقعی برای حل آنها داشته باشیم اما با این حال به کسانی که میگویند شما باید کاملا باید خود مختار و خودمتکی باشید و هیچ انتظاری از طرف مقابل نداشته باشید نباید توجه کنید. از زاویه دید آنها همسر با ربات هیچ تفاوتی ندارد! زمانی که بتوانید نیازهای خودرا بدون خجالت بیان کنید میتوانید در صورت عدم پاسخگویی، آنها را حس کنید و در مقابل آن واکنش دهید.
تصمیم گیری برای طلاق
۵. عوامل برهم زننده رابطه را شناسایی کنید
شما سیستم ارزشگذاری خودرا تنظیم کرده و میدانید چه نیازهایی دارید. به همین جهت باید مولفههایی که مسبب عبور از این خط قرمزها تا حد زیادی هستند را شناسایی کنید. این سناریو را در نظر بگیرید: یک زن که در طول این سالها به او بی توجهی و بیاحترامی شده است به این نتیجه میرسد که مهمترین مولفه و ارزش برای او خود زندگیست. همسر او چنان از کنترل خارج شده که به تهدیدی برای زندگی این زن تبدیل شده است. در یک لحظه این زن با خود فکر میکند که اگر بتواند به سلامت از این مرحله خارج شود، او را به خیر و ما را به سلامت! او بعدها متوجه خواهد شد که چقدر استانداردهای سطح پایینی برای خود در زندگی گذشته اش تعریف کرده است.
تصمیم گیری برای طلاق از جمله مهمترین تصمیمات زندگی است که میتواند پیامدهای چندساله یا مادامالعمر به همراه داشته باشد. متأسفانه در بسیاری موارد، این تصمیم سرنوشتساز با سهلانگاری و بدون ارزیابی موقعیت گرفته میشود، درحالی که خودِ امر طلاق فینفسه یک فرایند است. چنانچه زن و شوهر هردو بر سر این موضوع به توافق برسند و نیز برای طلاق آمادگی داشته باشند، این فرایند سریعتر و راحتتر طی خواهد شد و همچنین از خسارات روحی و حتی مالی که معمولا درنتیجهی طلاقهای پرکشمکش و نامحترمانه بروز میکنند، جلوگیری میشود.
اکثر زوجها وقتی تصمیم به طلاق میگیرند، حتی به ذهنشان هم خطور نمیکند که این اقدام خطیر مستلزم کسب آمادگی است، زیرا به خیال خودشان هرچه زودتر از این منجلاب پراسترس خلاص شوند، به نفعشان است. از این رو، افرادی که زندگی مشترک ناآرامی را تجربه میکنند، معمولا تمایل دارند که در سریعترین زمان ممکن طلاق بگیرند تا بتوانند زندگی جدیدی را شروع کنند. جالبتر اینکه حتی اطرافیانشان نیز از این تصمیم استقبال میکنند. اغلبِ افراد بر این باورند که هرچه قائلهی یک زندگی زخمخورده زودتر ختم شود، آسیبی که به زندگی طرفین وارد شده است، سریعتر التیام خواهد یافت و همه چیز خیلی زود به حالت عادی بازخواهد گشت. اما آگاه باشید که این کار در بسیاری موارد به نتیجهی معکوس میانجامد.
زوجهایی که با شتاب اقدام به طلاق میکنند، فرصت کافی برای ارزیابی احساسات، افکار و گزینههای پیشِرو را ندارند. به همین دلیل در مواجهه با هجوم احساساتِ ناشی از جدایی، پیچیدگیهای قانونی امر طلاق و تصمیمات سرنوشتسازی که باید در این مسیر بگیرند، احساس ناتوانی میکنند. خیلی اوقات، زوجهایی که عجولانه تصمیم به طلاق میگیرند، حتی نمیتوانند بر سر موضوعاتی که با یکدیگر توافق میکنند، پابرجا بمانند و بهدنبال هر توافق موقتی و ناپایدار، فقط مشکلاتشان عوض میشود، اما هیچ مشکلی به راهحل قطعی و پایدار نمیرسد. دقیقا به همین دلیل است که بسیاری از پروندههای طلاق، با اینکه در ابتدا تصور میشد خیلی زود به نتیجه میرسند، سالها در پیچوخمهای قانونی به طول میانجامند.اینکه شما بهعنوان یک زوج برای بهبود زندگی مشترک خود از چه منابعی ( مطالعه کتاب ، شرکت در کلاسها و کارگاه مهارت های زندگی ، مراجعه به مرکز مشاوره ) کمک بگیرید، شما، همسر و فرزندان تان حتماً از مزایای یک ازدواج موفق و شاد بهرهمند خواهید شد.
پسازاینکه تمام تلاشتان را کردید اگر تصمیم به طلاق انتخاب شماست، حداقل میتوانید با آگاهی از اینکه تمام سعی خود را برای نجات ازدواج و حفظ رابطه انجام دادهاید، بعداً از این اقدام خود احساس پشیمانی نمیکنید.
۱. درمورد خودتان دچار شک و تردید شدهاید
طلاق، تردید به خود
وقتی دیگر اولویت شریک زندگیتان نیستید ـ یا بدتر از آن، او برایتان ارزشی قائل نیست ـ کمکم نسبت به ارزش وجودتان دچار شک و تردید میشوید. بنا به گفته ماریا سالیوان، متخصص روابط زناشویی، «وقتی دائما تحقیر شوید یا به افکارتان اهمیتی داده نشود، ممکن است شغل، خانواده و محیطهای دیگر اجتماعیتان تحتتأثیر این احساس منفی قرار گیرد و گمان کنید بیاهمیت و بیارزش هستید. همچنین درمورد تمام تواناییهایی که زمانی به آنها اطمینان داشتهاید دچار شک و تردید شوید.» سالیوان میگوید بدتر از همه زمانی است که شریک زندگیتان گناه هر مشکلی را به گردنتان بیندازد و شما را مقصر اصلی بداند.
وقتی شریک زندگیتان نمیخواهد نگاهی در آینه به خود بیندازد و درک نمیکند در ازدواج باید سازش و مصالحه وجود داشته باشد تا همهچیز خوب پیش برود، علامت این است که او دیگر علاقهای به این رابطه ندارد.
۲. شریک زندگیتان دیگر برای حفظ زندگی تلاش نمیکند
زندگی متأهلی پر از چالش و انواع مشکلات است. بنا بر نظر آلیسا بومن، نویسنده کتاب «پروژهای با نام خوشبختی برای همیشه»، زن و شوهر هر دو برای حل مشکل باید احساس مسئولیت کنند، نه اینکه بار مشکل فقط روی دوش یک نفر باشد. نباید فقط مرد یا زن بهدنبال راهحلی برای برطرفکردن مشکل باشد، زیرا با این روش به جایی نخواهند رسید.
سالیوان هم با این گفته موافق است. بهنظر او: «وقتی همسرتان در برابر مشکلات احساس مسئولیت نکند، طبیعی است که احساس کمبود کنید.» از مسائل و مشکلات بزرگ گرفته تا گفتوگوهای روزمره، زن و شوهر باید با یکدیگر گفتوگو کنند. اگر شریک زندگیتان تمایلی به این کار نداشته باشد، مسلما گفتوگوی مناسبی رخ نمیدهد و مشکلی حل نمیشود و این بهمعنای پایان راه است.
۱. اطمینان حاصل کنید که به لحاظ جانی در خطر نیستید
اگر ترک یک زندگی و یا یک فرد برای شما به لحاظ جانی موجب خطرات گوناگون شده و ریسک بالایی داشته باشد، شما از تصمیمتان برای طلاق صرف نظر میکنید. شما باید از امنیت جانیتان کاملا مطمئن باشید. افراد وابسته و ضعیف نمیتوانند کسی را ترک کنند. ترک فرد غیر قابل پیشبینی و غیر قابل کنترل به لحاظ جانی خطرناک است. برای این که این حس از بین برود باید برنامه ریزی دقیقی برای حفظ جان خود داشته باشید. اگر جانتان در خطر است باید خردمندانه و حساب شده کار کنید.
۲. اعتماد به نفس داشته باشید
اگر از جنبه روانشناسانه احساس ترس کنید و اعتماد به نفس نداشته باشید نیز اقدام به طلاق گرفتن نخواهید کرد. بسیاری از تحقیقات در روانشناسی نشان میدهد چنین نگرانیهایی از ترس از پشیمانی، حس انزوای اجتماعی، شرم و عدم توانایی در ایجاد رابطه جدید نشأت میگیرد. به این جملات فکر کنید: من نمیتوانم شریک جدیدی برای زندگیام پیدا کنم، من پر از اشکالم، من برای کسی آنقدر خوب نیستم. اینها تنها چند مثال از حرفهایی است که با آنها خودمان را خفه میکنیم و در زندان رنج خودمان را نگه میداریم. به کمک دوستان، خانواده و یا یک روانشناس خوب به بهترین دوست خود تبدیل شوید و در زمان لازم تصمیم صحیح را اتخاذ کنید.
تصمیم گیری برای طلاق
۳. ارزشهای خودتان را معین کنید
همه ما استانداردهایی داریم که اگر از آنها تخطی شود، احساس محدودیت میکنیم. عشق به قول معروف چشمان بسیاری از جوانان را کور میکند و باعث میشود از ارزشهایشان چشم بپوشند. لیستی از ارزشهای خود تهیه کرده و آنان را رتبه بندی کنید. به عنوان مثال با خود فکر کنید مهربانی، احترام، بخشش، مراقبتهای مشترک، تأثیرات متقابل، روابط جنسی و محبت چقدر برای شما ارزشمند هستند. عشق ورزیدن در واقع مراقبت، پذیرش، توجه و درک متقابل است اما ممکن است برای هرکسی این مولفهها متفاوت باشد. عشق برای شما چه معنایی دارد؟ با این مولفهها کلنجار بروید و همه آنها را بر اساس دسته بندی خودتان لیست کنید.
۴. عشق را از نیاز جدا کنید
ما ممکن است کسی را دوست داشته باشیم اما نتوانیم از طریق او به خواستههایمان برسیم. مهم است که شما نیازهای خودرا شناسایی کنید و بررسی کنید که آیا این نیازها توسط فرد مقابل قابل رفع هستند یا خیر. همه ما انسانها نیازهایی داریم که در حال حاضر قابل پاسخگویی نیستند و یا باید خودمان به دنبال حل آنها برویم و از رو، نباید از کسی توقعی برای حل آنها داشته باشیم اما با این حال به کسانی که میگویند شما باید کاملا باید خود مختار و خودمتکی باشید و هیچ انتظاری از طرف مقابل نداشته باشید نباید توجه کنید. از زاویه دید آنها همسر با ربات هیچ تفاوتی ندارد! زمانی که بتوانید نیازهای خودرا بدون خجالت بیان کنید میتوانید در صورت عدم پاسخگویی، آنها را حس کنید و در مقابل آن واکنش دهید.
تصمیم گیری برای طلاق
۵. عوامل برهم زننده رابطه را شناسایی کنید
شما سیستم ارزشگذاری خودرا تنظیم کرده و میدانید چه نیازهایی دارید. به همین جهت باید مولفههایی که مسبب عبور از این خط قرمزها تا حد زیادی هستند را شناسایی کنید. این سناریو را در نظر بگیرید: یک زن که در طول این سالها به او بی توجهی و بیاحترامی شده است به این نتیجه میرسد که مهمترین مولفه و ارزش برای او خود زندگیست. همسر او چنان از کنترل خارج شده که به تهدیدی برای زندگی این زن تبدیل شده است. در یک لحظه این زن با خود فکر میکند که اگر بتواند به سلامت از این مرحله خارج شود، او را به خیر و ما را به سلامت! او بعدها متوجه خواهد شد که چقدر استانداردهای سطح پایینی برای خود در زندگی گذشته اش تعریف کرده است.